شعله بیدار ، نام تو ...
شعله بیدار
می
خواهم و می خواستمت تا نفسم بود
می
سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود که در این شعله بیدار
روشنگر
شب های بلند قفسم بود
آن
بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم
بود، که پیوسته نفس در نفسم بود
دست
من و آغوش تو هیهات که یک عمر
تنها
نفسی با تو نشستن هوسم بود
بالله
که به جز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا
که به جز عشق گر هیچ کسم بود
سیمای
مسیحائی اندوه تو، ای عشق
در
غربت این مهلکه فریاد رسم بود
لب
بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم
رفتم
به خدا گر هوسم بود، بسم بود.
نام تو ...
نام تو مرا همیشه مست می کند
بهتر از شراب
بهتر از تمام شعرهای ناب...!
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در 30 تير 1395 ساعت 22:56 توسط سجاد
| تعداد بازديد : 84